۱۳۹۲ شهریور ۲۱, پنجشنبه

حاکم شهر وحشت‌الله! (دکلمه‌ای زیبا با تصاویری تأثرانگیز در وصف خمینی و ی...

مفاهیمی همچون نفرین، لعنت، نفرت و انتقام، که مفاهیمی عمیقاً ایدئولوژیک هستند، مورد تأیید نمی‌باشند؛ همچنین یکی از مشکلات اساسی فرهنگ ما، تقسیم‌بندی انسان‌ها در قالب‌های دیو و فرشته، ابلیس و قدیس و اهورا و اهریمن است؛ اما زبان هنر و ادبیات سیاسی، لزوماً زبان منطق خشک، فلسفه و اندیشه سیاسی نیست؛ بنا بر این، نمی‌توان از زیبایی این اشعار و عمق دردی که در دل این شعر و درون مردم ایران رخنه کرده، چشم پوشید و در عین حال که باید از انتقام و نفرت پرهیز کرد، اما مردم را نیز باید از عمق فاجعه‌ها آگاه ساخت. بنا بر این، ارسال این ویدئو، به هیچ روی، به معنای موافقت با مفاهیمی چون نفرت و نفربن و لعنت و انتقام نیست. به امید یافتن راهی به رهایی از راه آگاهی، بدون دادن هزینه های گزاف و بی حاصل از جان و جیب مُلک و مردم ایران زمین.
«آن دیو که در زیر درختی بنشسته
بر دوش، عبا و به سر، عمامه ببسته
آن عامل ویرانی و بیماری ایران
آن باعث درد و ستم و زاری ایران
او اوج ستمکاری تازی‌منشان بود
بر ملت ایران ظلمات و خفقان بود
آن دیو که یک شب بشد او رهبر امت
دیدی چه سواری بگرفت از بر ملت؟!
نفرین به امامی که پی جستن نام است
لعنت به سر گور تو و هر چه امام است
آن پیر ستم‌پیشه بیمار روانی
آواره بکرد ملت و ویرانه جهانی
در مکتب او بود جهاد راه سعادت
نفرین به تو و مکتب منفور شهادت
در بند تو شد ملت بیچاره ایران
زندان اوین پر شد از انبوه جوانان
هر کس که ز آزادی سخن بر لب خود راند
یا اینکه به کاغذ رهایی قلمی راند
در زیر شکنجه تن و جان را به خدا داد
یا سینه به اهریمن و جلاد زمان داد
جلاد زیاد است، ولی در ره بیداد
خلخالی دیوانه کجا می‌رود از یاد؟!
تا زانوی او خون بزرگان و دلیران
نفرین به تو ای قاتل بی‌شرم جوانان
خون‌های فراوان زند از دست تو فریاد
نفرین به سر و ریش تو دیوانه جلاد
بعد از ستم صادق خلخالی بدکار
اینک سر احمدی‌نژاد گشته پدیدار
رویش بکند یاد ز بوزینه و چیتا
البته که بوزینه ببخشد سخنم را
این جوجه‌بسیجی بداندیشه و بدریخت
با جنگ و ترور، پایه این گیتی به هم ریخت
اندیشه او حیله و جادوی ولایت
عمق سخنش حرف جهاد است و شهادت
گفتا که به خواب، گفته به او حضرت مولا
آیین من از بمب اتم بوده مهیا
پس جای درخت و بوته و شاخه گل‌ها
باید که اورانیوم شود زراعت ما
همراه نماز و روزه و ذکر مصیبت
با قدرت هسته ای رسیم به اوج عزت
در شب تولد ضعیفان و یتیمان
باید که گذاری کیک زرد بر سفره‌هاشان
ای وای از این شام و از این روز سیاهی
نفرین به چنین حاکم بوزینه‌نمایی
هر جان که گرفتی تو از این ملت ناکام
گفتی که همه بوده به فرموده اسلام
نفرین خدا بر تو نماینده اسلام
بر ریشه و بر پایه و بر مکتب اسلام
هر کس که کنون جامه بیداری بپوشد
یا در ره آزادی و آبادی بکوشد
یک قطره باران رهایی که ببارد
بر میهن ما نور طلایی که بتابد
دانشجو اگر نامی ز آزادی بیارد
یا اینکه کشاورز گل آبادی بکارد
شمشیر علی گیرد از او جان عزیزش
یا اینکه علی خامنه‌ای یار و رفیقش
قانون تو قرآن و دو سه تازی رئیس‌ات
غداره‌کش قافله‌زن یار عزیزت
شمشیر دو سر سنبل آیین پلیدت
نفرین به تو و دین تو و سنبل دینت
میهن شده از فقر و ستم، خانه بیداد
هر گوشه، جوانان وطن خسته و معتاد
در محفل شیخ عرب، این گرگ بیابان
ابزار طرب گشته زن و دختر ایران
از نقره گران‌تر شده است قیمت هر نان
ارزان‌تر از آن بوده فقط جان جوانان
با این همه زجر و خاری و خفت مردم
در جیب فلسطینی بشد حقوق مردم
از کودک ایرانی گرفت نان شبش را
تا شیخک لبنانی کشد عربده‌اش را
بر میهن ما جای شکوه مهر یزدان
مالیده شده نام حماس و نام لبنان
آن پرچم ایرانی و آن رنگ و نگارش
خورشید فروزنده و آن شیر ژیانش
گردیده کنون پرچم بی‌فروغ الله
با چهره عنکبوتی و دشنه ملا
نفرین به چنین بیرق و هرچه آیت الله
مر خاتمی و هاشمی و هر آنچه ملا
نفرین به تو ای حاکم شهر وحشت‌الله
بر گنبد و بر گور امام رحمت‌الله
افسوس که این میهن ما یاری ندارد
کس با نفس خسته ما کاری ندارد
ایران شده ویرانه و غمخوار ندارد
ملت شده درمانده و سردار ندارد
گویی که کسی جایی در این لانه ندارد
در قلب و دلش مهری به این خانه ندارد
نفرین به زبانی که ز «آزادی» نگوید
این لکه بیگانه ز ایرانی نشوید»

هیچ نظری موجود نیست:

ارسال یک نظر